در و مادر

چه بسیار کسانی که در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسیدند...

در و مادر

چه بسیار کسانی که در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسیدند...

در و مادر

بارها خواستم بنویسم و هر بار خودم را در میانه دیدم و خدا را در حاشیه. و این بود دلیلی بر ننوشتن... ایمان دارم که باید در دل حادثه رفت... باید توسل جست به در و مادر... قرن هاست که مادر بدون در بی معنی است...
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خود رایی

پیوندهای روزانه

کنایه

چهارشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۱، ۱۰:۳۲ ب.ظ
آنگاه که عشق کامل شد...

پروانه عاشق شد...

پروانه را سوختنی است به دور شمع...

بنِِّایی را دوست می داشتم... دستانی پینه بسته و پیشانی عرق کرده و زبانی خشک در زیر سایه آفتاب که با همه وجود رج به رج بالا می برند تکه تکه ساختمانی را که می شود یک سرپناه... این دیوارها را باید به سجده در آمد، چرا که حاصل عشق ند...

چه زیبا است رشد یک کودک در آغوش مادری آنگاه که همه ضعف ها و مرارت ها و بی خوابی ها و ... را تجسم می کنی! کودکی زار و ناتوان با عشق یک مادر برای خود مردی می شود. اگر نبود آن عشق مادری دیگر زندگی هیچ معنایی نداشت...

عشق همچون بنایی است که کودک وار روی بر آسمان کرده و سوار بر بادبادک رویاهایش گام به گام در آسمان بالا می رود و ابرها را پشت سر می گذارد. عشق عاشق بالا رفتن است...

عشق ساخته بشر نیست که توان نابودیش را داشته باشد. بلکه آدمی است که ساخته عشق است و ذره ذره وجودش را وام دار عشق است... وای بر آن روزی که عشق آن ذره ها را بدرود گوید که باید پذیرای لاشخوران دهر باشد... مرداری بیش نیست ذره ای از وجود آدمی که در آن عشق نباشد...

و عشقی نیست در ذره ای که خدایی در آن نباشد... وای بر انسانی که در او خدا نباشد... وای بر ما...

دیده ای کودکی را که چگونه لجبازی می کند؟... باید دست یابد بدان چه خواهانش است، چرا که دوستش می دارد. او همه توانش را برایش می گذارد. هر آنچه دارد را. و او جز لجبازی چیز دیگری ندارد!

و ای کاش می پذیرفت آن کودک که شاگردش باشیم. که در کلاس درس عاشقی ش بنشینیم و الف بای عاشقی را با او تمرین کنیم...

آنگاه که خداوند از روحش در ما دمید این عشق در خاک دل مان جوانه زد... حال این ما هستیم که باید آبیاری ش کنیم... باید لجبازی کنیم...

کودک که از مادرش جدا می شود، لجبازی می کند تا بدو باز گردد... لجبازی تنها کاری است که از دستان یک کودک بر می آید... لحظه ای آرام ندارد کودک...

و این یک سنت الهی است که "ان مع العسر یسری"... نمی توان به گوشه ای خزید... مسیر بازگشت رنج دارد و بس... آسانی در این مسیر راهی ندارد... و باید شک کرد در راهی که در آن آدمی عسری نمی یابد و هر چه در آن موج می زند یسر است و بس... و چه بسیار عاشق نمایانی که از عشق دم می زنند...

*******************************************************

آلزایمر بیماری جدیدی نیست... قرن هاست که آدمی عشق را فراموش کرده است... و تو راهی نداری جز اینکه درمانی برای این بیماری پیدا کنی... سخت است که خودت را درمان کنی... اما بدان که با هر سختی دو آسانی است...

و بدان که عاشق نمایان بسیارند که هیچ بویی از عشق نبرده اند... 

******************************************************

ظرف وجود آدمی هیچ گاه خالی نبوده است... اما کمتر پیش آمده که از خدا پر گردد... عادت کرده ایم که با غیر خدا خود را پر کنیم. طلا را ول کرده ایم و به آب طلا دل خوش کرده ایم. مسیر را گم کرده ایم. چرا که خود را گم کرده ایم که هر کس که خدا را فراموش کند دچار خود فراموشی می شود. مسیر را گم کرده ایم...

یادمان باشد که عشق عاشق بالا رفتن است... و بسیار دیده ایم بوقلمون هایی را که در وقت ادعا خوب سرخ می شوند، اما دمار از روزگار آدمی در می آورند تا یک تخم بگذارند... بوقلمون دل آدم را خون می کند...


مطلب احتمالی بعدی: الگوی دانشگاه اسلامی با طعم جاسبی

نظرات  (۹)

دادش نوکرتم جان مادرت این اسم روضه بازه رو وبت گذاشتی توروخدا عوضش کن به خدا چوبشو آدم میخوره
رفیق ما همشهری شما هم هست هفتا داداشن به اسم گلیج دائم خونشون روضه میگرفت همش هم روضه باز میخوندن هیئت میشد قتلگاه هر هفته یه بار درمونگاه میرفتیم بعد هیئت .
چندسال پیش بمب گذاری دیاله عراق: خبراومد از مادر وخواهرت فقط یه کفش مونده تیکه هاشون به دیواره
هرکه دراین درگه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند
اسمش قشنگه ولی اذیت میکنه آدمو باید حقش ادا شه
چوب محمل شاهد این ادعای زینب است سرشکستن واجب است
  • .::چادرم، پرچمِ من::.
  • سلام.
    به دل نشست: "کودک که از مادرش جدا می شود، لجبازی می کند تا بدو باز گردد..."

    الهی! گریه زبان کودک بی زبان است ، آن چه خواهد از گریه تحصیل می کند . از کودکی راه کسب را به ما یاد داده ای...(علامه حسن زاده آملی)

    موید و منصور باشید ان شالله.
    *صلی الله علیک یا رســــــول الله، صلی الله علی روحک و بدنک و رحمة الله و برکاته*

    شرکت گوگل طی سخنان مدیرش(مارتین جوزن بولت)، اعــــــــــــــــلام کرد:

    " انتشار فیلم توهین آمیز به رســـــول اکــــــــــــــرم *ص* را در (یوتیوب) متوقف

    نمی کند. زیرا این را "" آزادی انــــدیـشـــــــــه "" می نامــد!!! "

    به همین دلیل علمـــــای مسلمـــــان، استفاده از:

    " جستجــــوگــــــر گــــــوگـــــــل " و " سایـــت یــــوتــــیـــــوپ " را در تمــــــامـــــی

    کشورهای مسلمــــان به مدت 2 روز برای فهماندن اعتــــراض مسلمـــانان و اینـکـــه

    یــــک مــیـــلیــــارد و نیــــــــــم مسلمــــــان، نمی توانند توهین به پیامبر بزرگوارشان

    را بپذیرند، منـــــــــــــع کردنـــــــد.

    و روز 24 و 25 سپتامبر (3 و 4 مهرماه - دوشنبه و سه شنبه)،

    روز عـــــــــــــــــدم استفـــــــاده از دو سایت یـــــاد شده است.

    و انتظـــار می رود، سهم شرکت گوگل افــــت کرده و خساراتــش به 200 میلیون دلار

    برسد. انشــــــاءالله.

    لطفـا اطلاع رسانی کنید تا بزرگ ترین حرکت در دفـــــــــــــــاع از رســــــول الله *ص*

    را انجام دهیم.

    روز پر خیر و برکتی داشته باشید...التماس دعـــــــــــــــــــــــا.
    سلام با مطلبی در مورد زندگی پیامبر گرامی اسلام و معرفی کتاب درخدمت شما هستم.. خوشحال میشم مطالعه فرمائید..
  • محب الزهرا
  • سلام. ببخشید، میشه نظر داد؟
    قالب قبلی وبلاگتون مردانه تر بود، این رنگش یک مقدار دخترانه هست.
    یه مشکل دیگه ش هم اینه که پیوند ها و لینک هاش همه ش میرن ته صفحه.
    پاسخ:
    سلام. قالب قبلی موقتی بوده...
    یا سلام
    باز هم مطالبتون عالی بود
    عزیز زهرا باشید

    با اولین شهید مفعود الاثر ایران به روزم
    هک شد؟ همین؟
    جسارته:
    نمی دونم نظر بنده هست........................ گاهی لازمه ادم دور بشه... خیلی دور.
    شاید خدا هم براشون خواسته کمی از دلمشغولیشون کم بشه.
    روزی روزگاری دفتری داشتم زیبا که نیت کردم هر سال هر ماه هر زمان عکس های مقتدایم روح الله را در ان بچسبانم.
    فقط عشق بود و بس...........
    سالها بعد که بزرگ!!!! شدم و عاقل!!!! عکس ها رنگ و بوی دیگری پیدا کرد و:
    در اخر دفتر متنی نوشتم و دیگر عکسی نچسباندم:
    خدایا برای یک نیت قشنگ و کودکانه شروع به کار کردم، اما الان دلم میخواهد صفحه ها قشنگ تر!! عکس ها جدید تر!! و مطالب متنوع تر باش!!
    من حس میکنم روند زندگیم هم این طور شده! این دفتر را میبندم به این نیت که در
    تمام مراحل زندگیم اصل های زندگیم را گم نکنم و حاشیه ها برایم پر رنگ شوند...
    با وجود سختی با تو عهد میبندم هر وقت حاشیه بر بطن چیره شد... ان را ببندم..................
    به شما:
    گاهی لازمه از این هک ها استفاده کنیم
    و درباره نوشته.
    مثل همیشه کامل اما طولانی. .... ودر اخر: میترسم عاشق نما باشم..... میترسم
    عجب! یعنی من اینهمه مدت به وبلاگت سر نزدم؟!
    مثل همه ی مطالبتون، فوق العاده بود
    موفق باشین

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی